به گزارش «فرهیختگان»، اگر انقلاب فرانسه، برای مردم این کشور، منجر به دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی و تغییر نظام سلطنتی به جمهوری دموکراتیک شد، برای مردم سایر نقاط دنیا و ازجمله آفریقا، این تغییر دستاوردی بیش از بازگشت و ورود مجدد این کشور به رقابتهای استعماری آن هم با خشونت فراتر از حد انتظار نبود. شکست خاندان بوربنها در رقابتهای استعماری با امپراتوری بریتانیا و واگذاری کانادا، بخش بزرگی از مستعمرات آمریکا و سرزمین ثروتمند هند، خاندانها و گروههای سیاسی فرانسه را به این نتیجه رساند که خاندان بوربنها صلاحیت اداره کشور را ندارند.
پس از فروریختن شوکت خاندان بوربنها بهدلیل شکستهای خارجی و احساس تحقیر سیاستمداران و نظامیان، طبقات اشراف فرانسوی برای شراکت در قدرت پادشاه، این جایگاه را توامان با نابودی بوربنها هدف خود قرار دادند. تحرکات گروههای سیاسی در فرانسه در آخرین مراحل خود باعث کشتار تمام 500 سرباز محافظ قصر لویی شانزدهم شد. خود لویی شانزدهم و همسرش ماریآنتوانت- که آنها نیز جنایتکاران دوره پیشین بودند- با گیوتین سر از تنشان جدا شد. نکته بدفرجام ماجرا به اسارت گرفتن کودکان خردسال لویی شانزدهم بود، بهگونهای که سه سال پس از سرنگونی حکومت او، پسر 10 سالهاش بهدلیل شرایط اسفبار زندان محل نگهداری، عملا توسط انقلابیونی که بعدها روشنفکر نامیده شدند، بهنوعی کشته شد. پس از انقلاب موتور استعمارگری فرانسویها که پس از شکستهای لویی چهاردهم کند شده و شکستهای بزرگی را متحمل شده بود، بار دیگر روشن شد. اشغال ایتالیا توسط ناپلئون اول و سپس اشغال مناطقی از آلمان، امپراتوری اتریش مجارستان (تا مدتی امپراتوری روم) حاکی از رسیدن اشراف فرانسوی به اهدافشان بود. ناپلئون با خشونت هرچه تمامتر درحال افزایش مناطق استعماری فرانسه بود و حتی زمانی با اشغال مصر بهدنبال تصرف تمام خاورمیانه و رسیدن به هند بود. ناپلئون در این راه از هیچ خیانت و اقدام فریبآمیزی خودداری نمیکرد. او به دولت اسپانیا فشار آورد که اجازه دهد ارتش فرانسه برای تصرف و اشغال پرتغال از خاک این کشور عبور کند. با پذیرش این مساله از سوی اسپانیا بهدلیل ترس این کشور از فشارهای پاریس، نیروهای ناپلئون با ورود به اسپانیا در حرکتی خیانتآمیز این کشور را اشغال کردند. ناپلئون بعدها با اشغال تمامی اروپای غربی و مرکزی بهجز سه منطقه، بریتانیا، اسکاندیناوی و بالکان برای اشغال روسیه با 530 هزار سرباز به این کشور نیز لشکرکشی کرد که بهدلیل سرمای روسیه و عمق استراتژیک این کشور 500 هزار سرباز خود را از دست داده و با 30 هزار سرباز باقیمانده، عقبنشینی کرد. نکته جالب از ارتش 530 هزار نفری استعمارگر ناپلئون آن است که تنها 200 هزار نفر از این ارتش، فرانسوی بوده و بقیه آن را سربازان مناطق اشغالی فرانسه مانند اسپانیا، ایتالیا، آلمان و لهستان تامین کرده بودند. نخستین مسیر استعمارگری فرانسه در محور آمریکای شمالی و هند در زمان پادشاهی بوربنها با شکست مواجه شد. فرانسویها در دومین دوره استعمارگری خود اروپا را محور قرار داده اما با شکست ناپلئون و تبعید او، آن را نیز از دست دادند. فرانسویها پس از دو شکست قبلی وارد سومین مرحله استعماری خود شده و اینبار شمال آفریقا و بعدتر خاورمیانه را محور استعمارگری خود قرار دادند.
تاریخ استعمار فرانسه در الجزایر
الجزایر در سال 1830 بنابر بهانهجوییهای فرانسه مورد حمله این کشور قرار گرفت. در آن دوران فرانسه حجم زیادی گندم از منطقه الجزایر وارد کرده بود، اما از پرداخت هزینههای آن امتناع میکرد. به همین دلیل فرمانروای الجزایر، سفیر فرانسه را فراخوانده تا به وی درباره این تاخیر طولانیمدت در پرداخت هزینه گندم اعتراض کند. فرانسه مدعی است در این دیدار حسین دی بیگ الجزایر به سفیر فرانسه توهین کرده بود و به همین دلیل پاریس به الجزایر لشکرکشی و آن را اشغال کرد. ارتش فرانسه تقریبا پس از حمله به الجزایر در سال 1930، به مدت 10سال تمام منطقه ساحلی و مدیترانهای الجزایر را به اشغال خود درآورد. فرانسویها از این دوره تا دهه 1950 بهمرور تمامی نواحی الجزایر را به اشغال خود درآوردند، بهگونهای که حتی در سال 1956 تنها چندسال مانده به استقلال الجزایر، فرانسه دست به اشغال مناطق جدید میزد.
کشتار نیمی از جمعیت الجزایر
فرانسه در نوامبر سال ۱۸۳۰، در راستای تحکیم سیطره خود بر الجزایر، مقررات جدیدی را وضع کرد که براساس آن برای ورود به بنادر الجزایر، افراد آن مناطق ملزم به داشتن و ارائه گذرنامه و اجازه اقامت بودند. الجزایر با مستعمرات دیگر فرانسه تفاوتی بزرگ داشت؛ دیگر مناطق همانند بسیاری از مناطق و قلمروهای استعماری مرسوم مناطق تحت تسلط بهشمار میرفتند، اما الجزایر اینگونه نبود و جزئی از خاک اصلی فرانسه بهحساب میآمد. تعداد زیادی از مردم فرانسه به الجزایر بهخصوص شهرهای معتدل و ساحلی این کشور در شمال مهاجرت کرده و با کشتار و غصب زمین مردم بومی در آن ساکن میشدند. الجزایر بهطور رسمی یکی از استانهای سرزمین اصلی فرانسه بهحساب میآمد و به همین دلیل پاریس قرار نبود در آن به حکومت بر مردم بومی و استثمار آنان بپردازد. فرانسویان برنامه وحشتناکتری برای مردم الجزایر داشتند. آنها بهدنبال نابودی مردم بومی الجزایر بودند تا از این طریق راه را برای سکونت فرانسویان در استان جدیدشان هموار کنند. بهواسطه این سیاست، میلیونها الجزایری در دوران 132 ساله اشغال کشورشان به بهانههای مختلف کشته شدند.
کشتار غافلگیرانه در جشن مشترک
یکی از نمونههای برجسته قتلعام مردم الجزایر در مه ۱۹۴۵ اتفاق افتاد. فرانسویها در قرن بیستم بهدنبال دو جنگ جهانی بهشدت تضعیف شده بودند. کشورهای تحت سیطره پاریس، تا حدودی به این ضعف آگاهی پیدا کرده بودند، اما فرانسویها تلاش داشتند از هر راهی حتی فریب و تضعیف مردم تحت استعمار خود، جریان منافعشان را حفظ و تضمین کنند. آنها در این مسیر حتی از مردم بومی علیه خودشان نیز بهره برده و آنها را در راستای سیاستهای پاریس به حرکت درمیآوردند. پس از حضور برخی سربازان الجزایر در جنگ جهانی دوم فرانسه متعهد شده بود تا با استقلال الجزایر موافقت کند. در 8 مه 1945، صدها هزار الجزایری به خیابانها آمدند تا پیروزی متحدین خود بر آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم را جشن بگیرند و در خلال آن با یادآوری قول و تعهد فرانسه خواستار استقلال کشور خود شوند.
پاسخ فرانسویان به این جشن چه بود؟ حمله همهجانبه با کمک نیروی زمینی، هوایی و دریایی به مردم غیرمسلحی که در جشن پیروزی مشترک در جنگ جهانی دوم خواستار استقلال کشورشان بودند. بنابر گفتهها بین 45 تا 70 هزار نفر از مردم الجزایر در پی این قتلعام، کشته شدند و بسیاری از مناطق شهری و روستاها نیز ویران شد. بهدلیل اختناق دوران حکومت فرانسه و ادامه داشتن این رویه، تاکنون تخمین قابلاطمینانی از کشتههای این جنایت بهدست نیامده است.
8 سال جنگ استقلال، 1.5 میلیون کشته
با خیانت فرانسه در حوادث پس از جنگ جهانی دوم و کشتار مه 1945 مردم و بزرگان الجزایر به این نتیجه رسیدند که استقلال از فرانسه بهصورت مسالمتآمیز بهدست نخواهد آمد. آنها فهمیدند فرانسویها به الجزایر نیامدهاند که بروند؛ آنها آمدهاند تا مردم بومی را یا بکشند یا فراری بدهند. این مساله باعث شد مردم الجزایر بهدنبال یکسره کردن حضور این کشور در الجزایر به هر قیمت ممکن باشند. با انجام آمادگیها در سال 1954 مردم الجزایر درگیری گستردهای را علیه ارتش فرانسه تدارک دیده و در جنگی هشتساله بهرغم قتلعام یک میلیون و 500 هزار تن از مردم، کار فرانسه را یکسره کردند. این جنگ نابرابر درنهایت در سال 1962 با استقلال الجزایر پایان یافت، اما در آن جدا از کشتهشدگان، صدها هزار نفر دیگر ربوده و یا توسط شبهنظامیان فرانسوی ترور شده و صدها هزار نفر زخمی و آواره شدند.
جمجمه 18 هزار الجزایری در موزههای فرانسه
فرانسویها در الجزایر و سایر مستعمراتشان، پس از روبهرو شدن با اندکی مخالفت یا حتی مبارزه مسلحانه آن را بهشدت سرکوب کرده و مردم را به طرز خشونتباری میکشتند و به جنازه آنها نیز توهین میکردند. این جنایات در حدی بود که فرانسویها در جریان جنگ استقلال الجزایر سر مبارزان را بریده و با آنها نمایشگاه درست میکردند؛ کاری که نیروهای مهاجم اروپایی، اوایل قرن بیستم در پکن نیز آن را تکرار کرده و نمایشگاهی از سر هزاران چینی در حومه پکن برپا کرده بودند. فرانسویان حتی از عکس سربازان خود با سر بریده مردم کارتپستال درست کرده و در سرزمین اصلی فرانسه به فروش میرساندند.
گفته میشود با گذشت 58 سال از استقلال الجزایر، هماکنون بیش از 18 هزار جمجمه متعلق به مردم الجزایر که سرهایشان بهدست استعمارگران فرانسوی از بدن جدا شده، همچنان در موزه مردمشناسی پاریس نگهداری میشود. قدمت برخی از این جمجمهها حتی به دوران پیش از مبارزات استقلال بازمیگردد. 500 جمجمه از این 18 هزار جمجمه دارای نام و نشان و هویت مشخص هستند که برخی از آنها متعلق به علما و مجاهدان الجزایری است. خبرگزاری فرانسه نوشته که 36 عدد از این جمجمهها مربوط به فرماندهان مقاومت الجزایر است. جمجمه برخی از این شهدا، مومیایی شدهاند، بهگونهای که تا حد زیادی شکل اولیه خود را حفظ کردهاند. راز وجود این جمجمهها تا ماه مارس 2011 مخفی بود تا اینکه با تلاشهای علی فرید بالقاضی، پژوهشگر الجزایری برملا شد. پس از آن بود که الجزایریها تلاشهای 9 ساله خود برای بازگرداندن تعدادی از این جمجمهها را آغاز کردند. شدت گرفتن تلاشهای دولت الجزایر در چهار سال اخیر باعث شد اجساد ۲۴ نفر از نیروهای مقاومت الجزایر به این کشور بازگشته و در گلزار شهدای الجزیره به خاک سپرده شوند. «شریف بوبغله» و «شیخ احمد بوزیان» رهبر قیام زعاطشه در جنوب الجزایر ازجمله انقلابیونی بودند که بقایای اجساد آنها بازگردانده شده است.
آزمایشهای هستهای
الجزایر نهتنها از اقدامات مستقیم فرانسه و قتلعامهای مشهود آن آسیب دیده، بلکه پاریس اقدامات مخاطرهآمیز خود را نیز در این کشور مورد آزمایش قرار میداده است. بنابر اعتراف مقامات فرانسوی، این کشور در دهه 1960 میلادی 17 آزمایش هستهای در صحرای الجزایر انجام داده است. البته مورخان و محققان الجزایر معتقدند تعداد این آزمایشها 57 مورد بوده است. ابتدا قرار بود این آزمایشها در جزایر تحتسلطه فرانسه در اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس انجام شود، اما به دلایل لجستیکی، فرانسویها بالاخره تصمیم گرفتند این آزمایشها را در بیابانهای الجزایر انجام دهند. پاریس نخستین آزمایش هستهای خود را که به «موش آبی» مشهور است در 13 فوریه 1960، تحت نظارت مستقیم «شارل دوگل» رئیسجمهور وقت فرانسه انجام داد. قدرت انفجار این بمب، برابر با قدرت انفجار 60 تا 70 هزار تن تی.ان.تی و پنج برابر قدرت بمب هیروشیما بود. گفته میشود آزمایشهای هستهای فرانسه علاوهبر نابودی و آسیب زدن به محیط زیست الجزایر بهدلیل نشت مواد رادیو اکتیو به مرگ 42 هزار الجزایری منجر شده است.
شکنجههای فرانسوی علیه مردم
آمار بالای کشتهشدگان الجزایری که شامل نیمی از جمعیت آن زمان این کشور میشود، شاید این مساله را به ذهن بیاورد که فرانسویها بلافاصله مخالفان خود را میکشتند. اما رفتارهای فرانسویها به گفته مورخان و قربانیان الجزایری ماورای چنین مسالهای بوده است. نظامیان فرانسوی در راه آزار و اذیت مردم فرانسه بسیاری از روشها و دستگاههای شکنجه را طراحی کرده و مورد استفاده قرار دادهاند. برقگرفتگی، استفاده از چاههای آب، وارد آوردن شوک به اندامهای حیاتی، شکنجه در آب - شلنگ در دهان، نیمهغرق شدن در حمام، فروکردن شلنگتحت فشار در روده از روشهای شکنجهگران فرانسوی بوده است. دولت فرانسه در آن زمان صحبت از هرگونه شکنجه در الجزایر را ممنوع کرده بود و درطول جنگ استقلال الجزایر نیز مطبوعات مدعی شکنجه در الجزایر را سانسور میکردند. پس از جنگ نیز صحبت از جنایات فرانسه در الجزایر ممنوع بود و یک تابو در جامعه فرانسه بهحساب میآمد.
با این حال سال 2018 دفتر امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بهصورت رسمی اعلام کرد، نظامیان این کشور در طول نبرد استقلال الجزایر بهصورت نظاممند از شکنجه استفاده کردهاند. در این بیانیه آمده که براساس تحقیقات قطعی شده که موریس اودن، ریاضیدان، فعال کمونیست و از پیشگامان نبرد استقلال الجزایر تحت شکنجه از دنیا رفته و قرار است این موضوع بهصورت رسمی به همسر او اعلام شود. موریس اودن در سال ۱۹۵۷، هنگامی که الجزایر تحت استعمار دولت فرانسه بود، ناپدید شد. مساله ناپدیدی او یکی از رمزآلودترین وجوه جنگ الجزایر بهشمار میرود.
اقدامات ضدفرهنگی پاریس
فرانسه همچنان که در داخل کشور خود به سکولاریسم و حتی لائیسیته معتقد بود، تلاش داشت با سوءاستفاده از گرایشهای مذهبی مردم شمال آفریقا و غرب آسیا آنها را مجبور به کنارگذاشتن اسلام و مسیحی شدن کند. آنها چنین اقداماتی را بهخصوص در الجزایر، لبنان و حتی ایران انجام دادند. هماکنون برخی از نواحی سابقا شیعهنشین لبنان، مناطق مسیحینشین بهحساب میآیند، زیرا با فشار مجبور به تغییر دین و مذهب خود شدهاند. در الجزایر نیز میسیونرها و مبلغان مسیحی دست به تحرکات گستردهای برای مبارزه با اسلام زدند؛ تلاشهایی که با قلعوقمع مساجد و کشتار علمای مسلمان همراه بود. فرانسه در دیگر حوزههای فرهنگی نیز تلاش کرد هویت مردم الجزایر را نابود کند و در همین راستا با زبان و فرهنگ عربی و آمازیغی که بومی الجزایر بودند به مبارزه برخاست تا بتواند زبان و فرهنگ فرانسوی را جایگزین آنها کند. جز این مسائل فرانسویها هزاران اثر، کتاب و نقشه موجود در الجزایر را نیز به سرقت بردهاند. الجزایریها در همین راستا تلاشهای گستردهای را برای آزادسازی منابع تاریخی خود از دست غارتگران فرانسوی آغاز کردهاند. بایگانی الجزایر یکی دیگر از موضوعات پرسروصدا بین دو کشور است. الجزایریها خواستار بازگرداندن هزاران اثر، کتاب و نقشه از فرانسه شدند؛ خواستهای که پاریس رد کرد. فرانسه در این مدت طولانی تلاش بسیار کرد تا فرهنگ خود را به کشورها تحمیل کند. آنها به همین دلیل کلیساهای بسیاری ساختند و مساجد را تبدیل به کلیسا کردند، زبان و خط عربی را از بین برده، زبان و خط فرانسوی را جایگزین آن کردند و...
برای مردم فرانسه شاید نه، ولی برای مردم الجزایر هنوز جنایات فرانسویها کهنه نشده است. عبدالمجید تبون، رئیسجمهور الجزایر هفتماه پیش در 18 اردیبهشت سالجاری (7 می2020) در پیامی به مردم کشورش به مناسبت هفتادوپنجمین سالگرد کشتار تظاهراتکنندگان الجزایری (۸ مه ۱۹۴۵) ازسوی ارتش استعماری فرانسه، اعلام کرد تعداد قربانیان جنایات استعمار فرانسه، بیش از 5/5 میلیون نفر، یعنی نیمی از جمعیت آن زمان الجزایر بوده است. با اینحال رئیسجمهور الجزایر تاکید کرد برخی دیگر از کارشناسان تعداد کشتهشدگان الجزایر در زمان استعمار فرانسه را بیش از 10 میلیون نفر اعلام کردهاند. در سال 2017، اتحادیه الجزایر برای دفاع از حقــــوق بشر، یک سازمــــــان غیردولتـــــی، قربانیان استعمار فرانسه را بیش از 10 میلیون نفر تخمین زد.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار